مقدمه:موضوع داستان در مورد دختری به نام شبنم است که در خانواده ای فقیر زندگی میکند و به خاطر قرض های پدرش مجبور به ازدواج با یکی از طلب کار های پدرش میشود.
به قلم : فاطمه میرزایی مقدم
برای مشاهده رمان اینجا کلیک کنید
برای مشاهده رمان اینجا کلیک کنید
پاییز
وفادار ترین فصل خداست
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد…
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است…
تمام آنچه که از زندگی می خواهم :
یک غروب پنجشنبه پاییزی ست با پنجره ای رو به درختها و کلاغها و هوای ملس و مرموز مهر با یک فنجان چای تازه دم و یک برش بزرگ از کیک خانگی مادرم با موسیقی دلبخواهی و خیالی که از بابت تو سخت راحت است !
درباره این سایت